-
اتوبان زندگی
شنبه 27 آبان 1396 15:02
عکس های سالیان ابتدای زندگی مشترکمان را ورق می زنم سرعت زندگی به نظرم بسیاربیشتر از حد مجاز است نمیدانم چرا زندگی در زمان خوشی دست انداز ندارد تا کیم آهسته تر برود یا چه میدانم دوربین های کنترل سرعت تا شاید کمی در محدوده سرعت مجاز حرکت کند سرعت زندگی آنقدر زیاد است که خوشی های که چند سال طول کشیده بسیار کمتر به نظر می...
-
گیاه
شنبه 27 آبان 1396 14:57
خانوم زحمت کشیده است و خوروشت کرفس پخته ورووجک با قاشق ظرف خورشت را بهم می زند و می گویید: من از این "گیاه ها" نمی خورما
-
تربیت جنسی کودک
پنجشنبه 25 آبان 1396 11:00
تربیت جنسی تو چند وقت اخیر از موضوعات مهم پدر مادرها شده این وسط هرکسی یه حرفی میزنه سه دسته افراد در ان زمینه وجود دارن یه دسته ای که میگن ما همه چیزو به بچه چهارسالم بدون هیچ پرده ای میگم و رفتار جنسیمون رو هم به هیچ وجه کنترل نمی کنم تا بچه ها ببینن تا براشون عادی بشه از نظر اینها راه تربیت صحیح جنسی کودک مواجهه...
-
صد رحمت به سنگ پا
سهشنبه 23 آبان 1396 15:35
طرف مسئوله اومده گفته فقط دو نفر تو مسکن مهر فوت شدن و تقریبا هیچ سقف مسکن مهری هم نریخته حالا این بازیگرایی که پست گذاشته بودن شعر گفته بودن در مورد مسکن مهر چی میخان بگن؟
-
عزای عمومی عروسیه
سهشنبه 23 آبان 1396 08:16
در دوران جهالت که نمره خوب برام مهم گاهی میشد استاده یا معلمه کرمش میگرفت یه هویی بی ادبی میکرد به کل کلاسو به همه نمره پایین میداد منم که جاهل ناراحت میشدم و اعصابم بهم میریخت یه داداش با حال دارم که تو این شرایط میگفت ناراحت نباش بابا عزای عمومی عروسیه یعنی چون همه کم گرفتن ناراحتی نداره الانم هروقت عزای عمومی اعلام...
-
با مهر یا بی مهر
سهشنبه 23 آبان 1396 08:10
واقعا اعصاب و حال سیاسی نویسی نیست و از روسای دولت ها هم اغلب دل خوشی ندارم ولی دلیل نمیشه بی اتصاف باشم طرف اومده میگه اونایی که تو زلزله فوت شدن تو مسکن مهر ساکن بودن پس دولت قبل فلان و فلان باشه اصلا قبول هرکی تو زلزله فوت کرد تو مسکن مهر ساکن بوده اما وظیفه دولت تو مسکن مهر دوتا چیز بود یک اینکه زمین مجانی بده تا...
-
غم بم
سهشنبه 23 آبان 1396 05:30
بم سال ۸۲ زلزله ۶ و ۶ ریشتر نزدیک ۲۷ هزار کشته کرمانشاه زلزله ۷ و ۶ ریشتری حدود ۵۰۰ کشته پی نوشت ۱. رودبار سال ۶۹ هفت ریشتر زلزله تعداد کشته ها ۴۰ هزار نفر ۲. همینطوری گفتم صرفا جهت یادآوری
-
و باز زمین آرام لرزید
دوشنبه 22 آبان 1396 18:48
زلزله انعکاس اعمال ماست اعمالی که زمینم نتونسته تحملش کنه انعکاس عمل مردی که حق همسر پاکشو مراعات نکرده انعکاس عمل زنی که از اعتماد شوهرش سواستفاده کرده انعکاس عمل زن زیبایی که دل جون مردمو لرزونده انعکاس عمل پسری که از صافی و سادگی دخترک سواستفاده کرده انعکاس عمل مردمی که هروقتی که تونستن سرهم کلاه گذاشتن انعکاس عمل...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 آبان 1396 11:23
تو صندلی جلوی من نشسته دو تا پسر داره که هر دوشون زیبا و جذابن و نمیشه معصومیت چهره شونو ندید کودکانه با تبلتی که مادرشون بهشون داده به نوبت بازی می کنن اون تنها نشسته و دو تا پسر ش تو ردیف کناری پیش هم چشمم به انعکاس صفحه موبایلش روی شیشه می افته داره با این شبکه های اجتماغی ور میره عکس میگیره و برای چند نفر همزمان...
-
وبلاگ های غم زده
شنبه 20 آبان 1396 17:00
تو وبلاگ ها دور میزنم و تو زندگی مردم سرک میکشم و داستان زندگیشونو میشنوم کاری که قبلن ها بیشتر میکردم نمیدونم اشکال از نمونه های اتفاقیه منه یا واقعا فضای غالب وبلاگ ها اینطور شدن خیلی از نویسنده ها خانومن و متاهل و اغلب هم تجربه خیانت دیدن رو دارن و زندگی خیلی هاشون به طرز عجیبی شبیه همه یه زن همه چیز تموم و بساز که...
-
ضربه به بلوک های زیربنای جامعه
شنبه 20 آبان 1396 16:07
نمیدونم چقد از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکنید و اینکه چقد چشم کنجکاوی دارین که اگر درصد اندکی از دو مورد بالارو داشته باشین قطعا دیدین که اغلب جماعت گوشی بدست دارن یه بازی رو رو گوشیشون انجام میدن همون بازی نقطه و بلوک ها که با نقطه ها باید بلوک هارو از بین برد هرچی دقت کردم هیچ نکته مثبتی تو این باز ندیدم نه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آبان 1396 10:25
طرف رفته یه بنر تبریک یه متری برای کربلا رفته ها زده اولش نوشته آقای فلان و آقای فلان فلانی و اقای فلان فلانی و اقای فلان فلانی مثالا بازگشت شما مبارک بعدم این چهار نفر هر چهارتاشون خونشون چهارجای مختلفه و شاید هر ماه یه بارم یه جا جمع نشن با خودم میگم خاب لامصب توکه تبریک این چهارنفرو تو یه بنر یه متری جا کردی تهشم...
-
گل برای گل
چهارشنبه 17 آبان 1396 10:37
تو شلوغی سر شب شهر بعد از حدود۱۵ ساعت کار میرم سمت گل فروشی تا براش گل بخرم سه تا دسته گل انتخاب میکنم رنگ مورد علاقشم تو گلا برمیدارم گل فروش که سال هاست باهاش اشنا شدم گل ها رو به طرز قشنگی می پیچه تشکر میکنم و تو همون شلوغی سر شب پیاده راه می افتم و به ایستگاه تاکسی ها خودمو میرسونم راستش خجالت میکشم تو اون شلوغی...
-
امر خصوصی در مکان عمومی
سهشنبه 16 آبان 1396 18:19
تو قطارم پشتم نشستن یه پسر و دختر طبعا چهرشونو نمیبینم اما دختر دائم داره میگه نکن، نکن. نکن تا جایی که گاهی تهدید به فریاد میکنه کسی مجبورش نکرده با اون بشینه و خودش برای دوستی انتخابش کرده اگه من بودم لحظه ای برای کات کردن باهاش تعلل نمیکردم کسی که انقدر براش عزت و احترام قائل نیست که تو یه مکان عمومی حرمتشو حفظ کنه...